هدف اصلی نوآوری، حل مشکلات است و به اندازه انواع مشکلات، انواع نوآوری وجود دارد.
لیدرها فقط با پرسیدن دو سوال، نوع مناسب استراتژی را برای حل مسئله شناسایی میکنند: چگونه مساله را تشخیص میدهیم؟ و چگونه دامنه مهارت مورد نیاز برای حل آن را تعریف میکنیم؟
براساس این سوالات، نوآوری به 4 نوع دستهبندی میشود:
- Sustaining innovation یا پایدار
- Breakthrough innovation یا پیشرفت نوآورانه
- disruptive innovation یا مخرب
- basic research یا تحقیقاتی اساسی
جدول انواع نوآوری
برای مشاهده چند مثال از نوآوری، روی آن کلیک کنید!
نوآوری پایدار:
این نوع از آن، نقطه مقابل اخلالگر است زیرا در بازار فعلی موجود است و به جای ایجاد شبکههای ارزشی جدید، با خشنود ساختن و تامین نیازهای مشتری، آنهایی که در حال حاظر موجود میباشند را بهبود بخشیده و رشد میدهد.
در نوآوری پایدار هم بازار از قبل موجود است هم تکنولوژی بهبود آن. بیشتر نوآوریها در این دسته طبقهبندی میشوند، زیرا بیشتر اوقات ما به دنبال بهینهسازی کارهایی هستیم که در حال حاظر انجام داده میشود.
ما میخواهیم قابلیتهای موجود در بازار را بهبود بخشیم و ایده کاملاً روشنی درباره اینکه چه مشکلاتی باید حل شود و چه حوزهی مهارتی برای حل آنها لازم است، داریم. یک مثال عالی برای نوآوری پایدار، بازار فعلی تلفنهای هوشمند است.
برای این نوع مشکلات، استراتژیهای متداول مانند نقشه راه استراتژیک، آزمایشگاههای تحقیق و توسعه سنتی و استفاده از داراییها برای جذب منابع جدید و مجموعه مهارتها در سازمان معمولاً مثرند.
درست مانند پیشرفت نوآورانه، عملکرد محصول نوآوری پایدار با هر بار تکرار، اندکی بهتر شده و نقص را کاهش میدهد. در صورت هدف قرار دادن مشتریانی که تقاضا و سطح توقعات بالاتری دارند، نسخه بهبود یافته جدید این محصول میتواند گرانتر بوده و جمعیت بیشتری نسبت به نسخه قبلی را پوشش دهد.
با این حال ، اگر منجر به افزایش حجم و در نتیجه سود مطلق بیشتر شود، ممکن است ارزانتر باشد.
روشهای سنتی کسب و کار و نوآوریهای پایدار اغلب کافی هستند زیرا بیشترین سودآوری را دارند و ریسک آن نیز کمتر است. از طرف دیگر، اختلالات به طور معمول امکان رشد بالایی را فراهم میکند.
نوآوری های پایدار، به نوبه خود به رشد آهسته بازار ادامه میدهند، اما دیگر به همان نسبت نیستند. در این مرحله، تمرکز به سمت افزایش سود معطوف میشود.
پیشرفت نوآورانه:
گاهی اوقات ما به یک مشکل کاملاً مشخص روبرو می شویم که حل آن بسیار دشوار است. در مواردی از این قبیل، باید حوزههای مهارت غیر متعارف را کشف کرده و استفاده کنیم. برای مثال؛ یک زیستشناس دریایی را به تیمی از طراحان تراشه اضافه کنیم.
پیشرفت نوآورانه، اساساً پویایی صنعت یا بازار معین را تغییر میدهد. استراتژیهای نوآوری باز میتوانند در این زمینه بسیار موثر باشند، زیرا آنها مساله را آشکار کرده و در معرض حوزههای مختلف مهارتها قرار میدهند.
این شکل صرفاً درس، مهارت و فنآوری کلی را در بازاری متفاوت استفاده میکند. این نوآوری در افزایش مشتری ( تا زمانی که بازار جدید پذیرا باشد ) شگفتانگیز است. در بیشتر مواقع، ریسک ایجاد پیشرفت نوآورانه به دلیل اتکا و ورود مجدد فنآوری از قبل اثبات شده، کم است. گرچه در بیشتر مواقع نیاز به اصلاح و تطابق با نیازهای بازار جدید وجود دارد.
چرا پیشرفت نوآورانه مهم است؟
در عصر ما، “سیستم عاملهای نوآوری” مبتنی بر فنآوری نوظهور بیش از هر زمان دیگری وجود دارد.همراه با دسترسی آسان به اطلاعات و سرمایه و همچنین درک بیشتر ما از مدلهای جدید کسب و کار و سازمانهای مجهز به فناوری، زمینه پیشرفت نوآورانه برای تغییر شکل صنایع فراهم شده است.
بنابراین، بیشتر صنایع ممکن است در چند دهه آینده تحت تأثیر نوآوریهای مهمی قرار بگیرند و وقتی نوبت به نوآوری می رسد، حمله بهترین دفاع است.
بخش عمدهای از ارزش اقتصادی در واقع ناشی از اثر مرکب سیستم عاملهای بزرگ و مخل است که برای تغییر صنایع و بازارهای خاص استفاده میشوند. یا به عبارتی دیگر، تغیر برای دستیابی به موفقیت!
نوآوری مخرب یا اخلالگر:
“کلیتون کریستنسن” (Clayton M. Christensen ) ، استاد دانشکده بازرگانی هاروارد، مفهوم نوآوری مخرب را برای اولین بار در کتاب ” The Innovator’s Dilemma ” مطرح کرد.
او میگوید هنگامی که به دلیل تغییرات تکنولوژیکی یا سایر تغییرات در بازار، اساس رقابت تغییر میکند، شرکتها در واقع در مواردی که مردم هر روز کمتر میخواهند بهتر و بهتر میشوند. وقتی این اتفاق میافتد، بهتر کردن محصولات کمکی نمیکند. باید مدل کسب و کار جدیدی ابداع کرد.
برای آشنایی با مدل کسب و کار، روی آن کلیک کنید!
کریستنسن در مطالعه خود درباره چرایی شکست شرکتهای خوب، دریافت که آنچه به عنوان بهترین عمل در کسب و کار درنظر گرفته میشود ( توجه به خواسته مشتریان، سرمایهگذاری در بهبود مستمر و تمرکز بر روی خط پایین ) در بعضی شرایط میتواند اتفاقاً باعث شکست باشد.
اخیراً، استیو بلانک روشهای استارتآپ ناب را توسعه داده و الکس استروالدر ابزارهایی مانند بوم مدل کسب و کار و بوم پیشنهادی ارزش را ایجاد کرده است. اینها همه ابزارهای موجود و اساسی برای هر کسی است که در موقعیت توصیفی کریستنسن قرار میگیرد. تجربیات اخیر نشان میدهد که این ابزارها در زمینههای متنوعی موثر واقع شدهاند.
برای اطلاعات جامعتری در خصوص بوم مدل کسب و کار، روی آن کلیک کنید!
نوع نوآوری تحقیقات پایه یا نوآوری راهگشا:
تحقیقات پایه هرگز به طور کامل شکل نمیگیرند. آنها همیشه با کشف برخی از پدیدههای جدید شروع میشوند. هیچکس نمیتوانست حدس بزند که کشفهای اینشتین چگونه جهان را تغیر میدهد، یا اینکه رایانه جهانی آلن تورینگ روزی به یک امر واقعی تبدیل خواهد شد.
وقتی از نیل دگراس تایسون ،اختر فیزیک شناس، در مورد تأثیر یک کشف مهم سوال شد، گفت: “من نمیدانم، اما احتمالاً در آینده باید مالیات آن را پرداخت کنیم!” به گفته وی، اکتشافات اینشتین اکنون در فنآوریهای مختلف از انرژی هستهای گرفته تا فناوریهای رایانهای و ماهوارههای GPS نقش اساسی دارد.
برخی از شرکتهای بزرگ مانند ” IBM ” و ” Procter & Gamble ” منابعی برای سرمایهگذاری در آزمایشگاهها جهت پیگیری تحقیقات اساسی دارند. دیگر شرکتها، مانند ” Experian’s DataLabs “، محققان و مهندسان را تشویق به اجرای سمینار و کنفرانس درباره آنچه میآموزند، میکنند.
بنابراین، توانایی دسترسی به دانشمندان فناوری پیشرفته، میتواند به یک طرح کسب و کار در آینده کمک کند. همانطور که رویکردهای دیگر، مانند طراحی جدید، نوآوری باز، نوآوری در مدل کسب و کار و سایر موارد اگر در زمینه مناسب استفاده شوند، میتواند به پیشبرد یک کسب و کار کمک کند.اما هیچ راه حلی متناسب با همه مشکلات نیست.
برای دانش بیشتر دربارهی طرح کسب و کار، روی آن کلیک کنید!
اگر استراتژی شما مشکل دارد یا در حال شکست خوردن است، احتمال دهید که شاید خود را در یک رویکرد واحد قفل کرده اید. همیشه مشکلات جدیدی برای حل وجود دارد. بیاموزید که از راه حل متناسب با مشکل فعلی خود استفاده کنید.
کلام آخر
روشهای نوآوری بیشتری از این چهار مورد که ذکر شد موجود است. نکته مهم این است که نوع متناسب با شرکت خود را پیدا کنید و آن را به موفقیت تبدیل کنید.